این هشت زن، تئاتر مدرن را به تماشاگر ایرانی معرفی کردند، در حالی که هم به منابع ادبی کهن فارسی رجوع کردند و هم فضا را برای تجربه و پیوند با هنرآوانگارد اروپایی باز گذاشتند. تلویزیون آثار بعضی از آنها را به خانههای میلیونها ایرانی برد.
لیدا بنکدار
در سالهای اخیر، تئاتر ایران شاهد شکوفایی استعدادهای جدید، اجرای نمایشها و تماشاخانههایی بوده است که ماحصل آن، برداشته شدن گامهایی عظیم در جنبههای کمّی و کیفی آثار ارائه شده بوده است. این نوزایی تئاتری، اتفاقی یکشبه و بدون بستر نیست، بلکه وامدار نسلهای پیشروی پیشین در هنرهای نمایشی است، آنان که دههای پس از دیگری، با مشقت فراوان سنّت نمایش را بنا کردند.
در اینجا با نظری به گذشته، نام برخی از این راهگشایان در پنجاه سال اخیر را گرامی میداریم، آنان که به مدد کارهای متفاوتشان، راه را برای سایر هنرمندان امروز هموار ساختند. هدف از این فهرست، گزینش بهترینهای دوران نیست، چرا که این قیاس به کل سلیقهای است. درعوض این مقاله در پی آن است تا زنان متخصص برجسته در حوزه نمایش را در واپسین نیمه قرن، مورد بررسی اجمالی قرار دهد و گسترهای از نقشها، تأثیرات، دورههای زمانی و شکلهای مختلف را با اذعان به همپوشانی اثرپذیری این هنر از فیلم، تلویزیون و سایر رسانهها، پوشش دهد. همچنین به موازات ادای دین به هنرمندان شهیر این حوزه، هدف، یادآوری نام بانوانی است که کمتر شناخته شده و حتی فراموش شدهاند؛ کسانی که نقشی کلیدی در روند ترقی تئاتر ایران ایفا کردهاند.
مهیـن تجـدد (جهانبگلو) (۱۳۸۱ - ۱۳۰۵ یا ۱۳۰۶)
مهین تجدد، در کنار فریده فرجام و خجسته کیا، یکی از شاخصترین نویسندگان از نسل اول نمایشنامهنویسان زن در ایران بود. عمدۀ شهرت وی برای همکاریهای او با کارگردانان و نمایشنامهنویسان بینالمللی ازجمله پیتر بروک و آربی آوانسیان در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ است. با خلق آثاری چون ویس و رامین و سواری بیامد رویش سرخ و مویش سرخ تأثیر آوانگارد را به تئاتر ایرانِ پیش از انقلاب معرفی کرد. اکثر کارهای تجدد از اساطیر ایرانی و داستانهای کهن بهره جستهاند. او از سال ۱۳۵۷ به بعد، بیشتر فعالیتش را در زمینه ترجمۀ شعر و متون آکادمیک و پرداختن به پروژههای پژوهشی ادامه داد.
مهیـن اسکویـی (۱۳۸۴-۱۳۰۹)
مهین اسکویی، یکی از شاخصترین فرهیختگان و متخصّصان تاریخ تئاتر ایران، از دهه ۱۳۴۰ آموزش تئاتر مدرن را در ایران آغاز کرد. وی نخستین مربی و بازیگری بود که سیستم بازیگری استانیسلاوسکی را با تأسیس تئاتر آناهیتا به کشور معرفی کرد. تئاتر آناهیتا بستری بود برای آموزش بازیگران با تکنیکهای روشمند و رواج این شیوه برای سبکهایی از بازیگری که واقعگرایانهتر باشند. اسکویی، دانشآموخته دانشگاه هنر مسکو و نخستین مترجم آثار استانیسلاوسکی و نمایشنامههایی از چخوف به زبان فارسی است. کارنامۀ وی تجربۀ کارگردانی و بازی در بسیاری از کلاسیکهای اروپایی مدرن چون خانه عروسک اثر هنریک ایبسن، سه خواهر نوشتۀ آنتون چخوف و در اعماق اثر ماکسیم گورکی را شامل میشود. او همچنین پیشگام شکل نسبتاً جدید تلهتئاتر در ایران بود و به این وسیله اجراهای نمایشی را از انحصار مراکز شهری درآورد و به خانههای مردم در سرتاسر کشور برد.
پـری صابـری (۱۳۱۱)
پری صابری، بنیانگذار گروه تئاترپازارگاد، از کارگردانان و نویسندگان پیشکسوت و کماکان فعّال در عرصۀ نمایش است. او در طی زندگی حرفهای خود که بالغ بر پنجاه سال است، بارها مورد تقدیر مخاطبان و منتقدین قرار گرفته است. وی نشان «ابنسینا» را از سوی سازمان بینالمللی یونسکو در سال ۲۰۰۳ و نشان «شوالیۀ ادب و هنر فرانسه» را در سال ۲۰۰۴ دریافت کرده است. آثار وی عمدتاً بر پایۀ سنّت شعر و اقتباس از اشعار کلاسیک فارسی و الهامگرفته از شعرای فارسیزبان است. آثاری همچون شمس پرنده و اسطوره سیاوش که برگرفته از آثار مولانا و فردوسی میباشند، یا من از کجا؟ عشق از کجا؟، که قطعهای است دربارۀ زندگی زندهیاد فروغ فرخزاد، شاعر جوان معاصر و بانوی پیشگامی که در یک سانحۀ دلخراش رانندگی جان سپرد. صابری، مؤسس تالار مولوی نیز بود؛ اوّلین تماشاخانهای که به نمایش اجراهای دانشجویی برای مخاطب عام، تخصیص یافت.
سوسن تسلیمـی (۱۳۲۸)
سوسن تسلیمی با وجود غیبت فعلیاش از صحنۀ تئاتر ایران، نقشی انکارناپذیر در اعتلای آن داشته است. او که در خانوادهای سینمایی بزرگ شده بود، برای مدرن کردن تکنیکهای بازیگری در کشور مورد توجه قرار گرفت. وی در شیوۀ بازیگری، هنرپیشهای صاحبسبک است. سبک درونگرایانۀ او بر نسلهای بعد بازیگران زن در ایران تأثیر بهسزایی داشت. او در نمایش مرگ یزدگرد اثر بهرام بیضایی و تعدادی از فیلمهای محبوب سینمای ایران ازجمله باشو، غریبه کوچک و شاید وقتی دیگر نقشآفرینی کرده است. وی در سال ۱۹۸۹ به سوئد مهاجرت کرد و هماکنون در آنجا به کارگردانی و بازیگری مشغول است.
هنگامـه (یاشار) مفیـد (۱۳۳۵)
هنگامه مفید، با بهرهمندی گسترده از فولکور ایرانی و قصههای قومی و کهن به خلق آثار مدرن برای کودکان در اجراهای زنده و نمایشهای عروسکی دست میزند. چندین نسل متوالی از جوانان ایرانی با آثار و شخصیتهای بهیادماندنی وی بزرگ شدهاند؛ آثاری که با تغییرات مستمر تاریخی و شرایط اجتماعی دوران، سازگار گشته و بازآفرینی شدهاند. او با بهرهمندی از گنجینۀ افسانههای قومی و کهن، در طول زندگی حرفهایاش تقریباً برای هر ایرانی زیر پنجاه سال، یادگاری نوشته، اجرا کرده و یا ضبط کرده است. با برنامههایی مانند خونه مادربزرگه، السون و ولسون و گنجشکک اشی مشی. صدای ماندگار او کماکان از تلویزیون شنیده میشود. هنگامه مفید همگام با همسرش، کامبیز صمیمی مفخم، در حوزۀ تئاتر کودک و نمایش عروسکی، انقلابی برپا کردند و میراثی برجای نهادند که تا امروز ادامه دارد.
مرضیـه محبـوب (۱۳۳۷)
وی را «مادر عروسکهای ایران» مینامند. مرضیه محبوب، طی سی سال گذشته، از طریق رسانههای مختلف، شادی را به خانههای ایرانیان و سالنهای نمایش آورده است. او فعالیت حرفهای خود را از مجموعۀ خونۀ مادربزرگه آغاز کرد، درست پیش از همکاریاش با حمید جبلی و ایرج طهماسب در تشکیل گروهی که منجر به آفرینش یکی از پرثمرترین مشارکتهای هنری معاصر شده است: کلاهقرمزی؛ برنامهای که برای اولین بار در سال ۱۳۷۲ بر صفحۀ تلویزیون نقش بست و محبوب قلبها شد. مرضیه محبوب بهعنوان طراح ارشد عروسک و همچنین بازیگر صدا، خالق بسیاری از شخصیتهای بهیادماندنی بوده است؛ شخصیتهایی آشنا برای میلیونها نفر.
پریسـا مقتـدی (۱۳۴۹)
پریسا مقتدی اولین و تنها مدیر زن مجموعۀ تئاتر شهر، مهمترین مجموعۀ مرکزی هنرهای نمایشی در ایران است که البته دامنۀ فعالیتهای او بسیار فراتر از این سمت است. موفقیت مقتدی در کسب این سمت که خود، رقابتی است چالشبرانگیز در جامعهای که در آن مردان همیشه در بالای هرم قدرت قرار دارند، تنها یکی از دستاوردهای برجسته او است که توانست طی سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰ پرچمدار تئاتر کشور باشد. دوران تصدّیگری مقتدی، شماری از اصلاحات منجمله افزایش فضاهای اجرایی نمایش و توسعۀ تئاتر خیابانی را به ارمغان آورد. از دستاوردهای دیگر وی، برپایی مجموعهای از اجراهای نوروزی بود که استقبال گستردهای را نیز به همراه داشت. پیشتر وی بهعنوان کارگردان و هنرپیشه در صحنههای تئاتر تهران به فعالیت مشغول بود.
نغمـه ثمینـی (۱۳۵۲)
نغمه ثمینی یکی از مهمترین نامها در نسل اخیر نمایشنامهنویسان ایرانی است؛ فردی ارزشمند در تبیین نوشتار نمایشی مدرن در دو دهۀ گذشته. از او معمولاً با نویسندگان همعصرش مثل محمد چرمشیر و محمد یعقوبی تحت عنوان «نسل طلایی نویسندگان» یاد میشود. آثار وی مشتمل بر شماری از سبکها و دراماتورژیهای مختلف است؛ از نیمهآبستره، استیلیزه و شرقی چون افسون معبد سوخته، تا رئالیسم جادویی مانند خانه. ثمینی تبحّر و تخصص ویژهای در بهکارگیری ادبیات قاجاری دارد و آن را چون گنجینهای محفوظ در اختیار دانشجویان و نویسندگان نسلهای آتی قرار میدهد. او در کنار فعالیت تئاتری، در حوزۀ تلویزیون و سینما نیز نویسندهای موفّق است، بهویژه با محبوبیت چشمگیر سریال شهرزاد که به تازگی فصل سوم آن در اختیار مخاطبان قرار گرفته است. ثمینی در دانشگاه تهران نیز به تدریس تاریخ تئاتر و شکسپیر و برگزاری کارگاههای نمایشنامهنویسی اشتغال دارد.