نگاهی به اجرای «پسران تاریخ»، نوشتۀ الن بنت و کارگردانی اشکان خیلنژاد که در آذر ۱۳۹۶ در تئاتر ایرانشهر روی صحنه رفت.
استوارت دنیسون
وقتی نمایشنامۀ الن بنت، که درامِ بلوغِ دانشآموزان یک کلاس است، برای نخستین بار در سال ۲۰۰۴ در نشنال تیتر لندن به صحنه رفت به سرعت با استقبال روبهرو شد، چه از جانب منتقدان و چه تماشاگران. در اولین مرحله از اجراهایش سالن همواره پُر بود، بعد تور اجرای جهانیاش شروع شد، سپس به برادوی رفت و اجراهای موفقش تا سال ۲۰۰۶ ادامه پیدا کرد. در همین حال، هم جوایز الیویه و تونی را درو کرد، هم سکوی پرش بازیگرانِ جوان درخشانی نظیر جیمز کاردن، راسل تووی، دومینیک کوپر و استیون کمپل مور شد. در سال ۲۰۰۶ هم نسخهای سینمایی از آن با اغلب بازیگران اصلیاش از جمله ریچارد گریفیث ساخته شد و طی ده سال گذشته سه بار در بریتانیا روی صحنه بازگشته و موفقیتش را تکرار کرده است.
با در نظر گرفتن معیارهای این رشته از اجراهای موفق، اجرای فارسی گروه تئاتری «تازه» کار سختی در پیش داشت، بهخصوص چالش بازآفرینی حالوهوای دبیرستان نمونۀ پسرانهای در شفیلد دهۀ ۱۹۸۰ و انطباق دادن دغدغۀ اعصابخردکن دانشآموزان انگلیسی در آرزوی قبولی سرنوشتساز در آکسفورد و کمبریج با دغدغۀ تماشاگر مدرن تهرانی.
این نمایش در هستۀ مرکزیاش به بررسی سه رویکرد کاملاً متفاوت به مسئلۀ آموزش میپردازد؛ سه رویکردی که در سه معلم تاریخ با سه سبک مختلف آموزشی تجسم مییابد: هکتورِ سنتگرا و رمانتیک که طرفدار «آموختن، محضِ آموختن صرف» است و اعتقاد دارد هر نوع دانشی ارزش آموختن دارد، ایروینِ شالودهشکنِ پستمدرنیست که پسرها را ترغیب میکند که حقایق تاریخی را دستکاری و حتی وارونه کنند تا مقالاتشان بُرّندهتر شود و لینتاتِ ملانقطی، تنها شخصیت زن این محیطِ به شدت مردانه که یادآور شخصیت تامس گردگریند در رمان زمانۀ عسرت چارلز دیکنز است. این معلمها مشغول آمادهسازی دانشآموزان سال آخر برای آزمون آتی دانشگاههای آکسفورد و کمبریجاند و همه به خوبی میدانند که مدیر مدرسه سخت در تلاش است تا با کسب نتایجی خوب، جایگاه مدرسه را در میان مدارس ارتقاء دهد.
اجرای اشکان خیلنژاد، با گسستی کامل از اجرای ناتورالیستی اصلی، ترجیح داده تنش فکری میان شخصیتها و ایدئولوژیهایشان را در قالب نزاعهای پرکشمکش میان معلمها که در صحنهای عریان قرار گرفتهاند، به شدت فیزیکی و حرکات شخصیتها را استیلیزه کند، در حالیکه دانشآموزانِ مردد آنها را مینگرند و اغلب در این کشاکش گیر میافتند و توازنشان را از دست میدهند. نتیجهاش چیزی میشود شبیه تئاتری «فیزیکال» همراه دیالوگهای پینگپونگی که ضربآهنگ، دقت، ظرافت و شقاوتشان یادآور التهاب آکادمیک حاکم بر فضای دبیرستان است. حرکات سریع و پرکشاکش ایروین که پیرو دریدا است دائم حملات او را نامتوازن و بیثمر میکند، در حالیکه ژستهای پرشکوه و رفتوبرگشتی هکتور چشماندازی سرگیجهآور از جهان یونان و روم باستان ترسیم میکند که مدام میان ادبیات، تاریخ، فلسفه و زبانها نوسان میکند.
یکی از جالبترین صحنههای اجرا زمانی رخ میدهد که هکتور، برای تقویت زبان فرانسۀ دانشآموزانش (این زبان دومی که نسلاندرنسل همواره مورد تنفر دانشآموزان بریتانیایی بوده)، آنها را وا میدارد نمایشی بداهه به نام روسپیخانه اجرا کنند بدون اینکه هیچ کلمهای به انگلیسی بگویند. نتیجهاش (آشفتهبازاری مضحک، پرجستوخیز و تحریککننده که با ورود مدیر مدرسه به ناگاه به سرباز زخمی تغییر نام میدهد) قطعهای است بازیگوشانه که بازیگران به فرانسه اجرا میکنند و علیرغم کمدی آشکارش، تجسمی از رویکرد عملی و درگیرانۀ هکتور به مسئلۀ آموزش است. از سوی دیگر، ضربات و حرکات تند ایروین فقط باعث میشود دانشآموزان بیقرار شوند و پناه بگیرند، در حالیکه چرخشهای تند نود درجهای و مارشهای سفتوسختِ ایروین هر چه را جلوی رویش بر صحنه باشد پخش و پلا میکند.
پسرها، جسمی و ذهنی میان گرداب ایدهها و مفاهیم گیر کردهاند، در حالیکه همزمان درگیر مسائل معمول رشد و بلوغ پسران نوجواناند؛ میل جنسی سرکوبشده، امیال پنهان، مواد مخدر، پرسشهای معطوف به هویت، اعتقادات و آیندهشان. این انبان سنگینِ تردیدهای بلوغ به طرزی استادانه از طریق بازیگران که به معنی واقعی کلمه توازنشان را از دست دادهاند ترسیم شده است؛ مدام در حال پیچوتاب، لنگیدن، سکندری و تلوتلو خوردن در مسیرشان از خلال سالهای سرنوشتساز مدرسه، پیش از ورود به جهان عریض و طویل دانشگاه و فراسوی آن. حتی داکینِ خوشتیپ و کاریزماتیک هم فقط برای لحظاتی موفق به حفظ ثبات و اطمینانخاطرش میشود و بلافاصله بهتدریج از مرکز رانده میشود. در همین حال، پاسنرِ غمگین، تنها و منزوی هم ملغمهای دردناک از تردید و عدم قطعیت است که هر دم انتظار میرود از وضعیت آشفته و سردرگمش بیرون بجهد.
یکی از موفقیتهای این اجرای کاملاً درگیرکننده این است که توانسته تغییر فرهنگی از بافت انگلیسی به ایرانی را خوب و روان انجام دهد؛ در حالیکه ارجاعات اصلی به آکسفورد و کمبریج را حفظ کرده، سبک بازیها، لباس و صحنه را بینالمللی کرده و بدین ترتیب، توانسته عدهای بچهدبیرستانی نوعی در نمایش بنت را تبدیل کند به گروهی نوجوان سردرگم و بلندپرواز که میتوانند به شکلی قابلباور اهل هر کجای دنیا باشند.
محسن ابوالحسنی با زبردستی از پس ترجمۀ متنی فشرده و چالشبرانگیز برآمده که پر است از ارجاعات انگلیسیمآبانۀ محلی و اصطلاحات عامیانه. او ضمن حفظ عناصر لازم، بعضی موانع میانفرهنگی را تلطیف کرده تا به تماشاگر ایرانی اجازه دهد به جای فاصله گرفتن از این جهان نمایشی، به آن راه یابد. طراحی صحنۀ ساده ولی مؤثر نمایش، که باز هم کار خیلنژاد است، کلاس درسی نوعی میآفریند که دیوارهایش پوشیده از خطخطیهای کودکانه است و باعث میشود کنشها از یک حوزۀ جغرافیایی مشخص جدا شده و تجربۀ آکادمیک به شکل تجربهای جهانشمول و عمومی درآید. در عین حال، این دیوارهای درهمچپیده میتواند نشانگر حالوهوای منزویکننده و تنگناهراسانۀ دبیرستان باشد، وقتی که نوجوانان در محیطی آزمایشگاهی و محصور، تحت آزمون و آزمایش گذاشته میشوند تا سپس روانۀ جهان بیرون شوند.
در حالیکه موعد درخواست ورود به دانشگاهها نزدیک میشود، فشار افزایش مییابد و آسیبپذیری شخصیتها عیان میگردد. نبرد ایدئولوژیک هکتور و ایروین خوشبختانه (برای تماشاگران) هرگز حل نمیشود چون هردو گرفتار سانحۀ موتورسواری میشوند. در یکی از واپسین صحنهها، شاهد گریز به آیندهایم و میبینیم هر یک از پسرها چه فرجامی پس از دوران مدرسه دارند – روزنامهنگار، سرباز، مدیر مدرسه، کارگر ساختمانی، وکیل – و بدین ترتیب، نشان داده میشود بحثهایی که تا آن لحظه بدانها گوش دادهایم در ساختن این سرنوشتها چه بیاهمیتاند. در این لحظه است که درمییابیم این اجرای استیلیزه توانسته به آن دستاوردی برسد که تنها اجراهای عالی از پساش برمیآیند: فرو بردن عمیق تماشاگر در جهان نمایش، طوری که برای مدتی کوتاه هم که شده فراموش کند آنچه را که راجِ دلیر ولی بیذکاوت به صراحت در نمایش به زبان میآورد: «تاریخ فقط یعنی یک رویداد گُه بعد از یک رویداد گُه دیگر.»
این نوشته نظریات شخص نویسنده را بیان میکند و شورای فرهنگی بریتانیا تنها بستری برای تبادل نظر فراهم کردهاست. لطفاً نظرات، پیشنهادات و انتقادات خود را به آدرس underline@britishcouncil.org و یا به صفحه فیسبوک ما بفرستید. از این پس نیز می توانید با عضویت در کانال تلگرام و اینستاگرام ما مطالب مجله ی آندرلاین را دنبال کنید.